سمن بویان،نهال عشق


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        





جستجو



Random photo
اهميت كتاب و كتابخواني از ديدگاه رهبري



رتبه
     



    «آیت‌الله علی شیخ موحد» مدیر حوزه علمیه خواهران استان فارس در جمع اساتيد حوزه هاي علميه خواهران شهر شيراز  با  اشاره به آيه شريفه:  لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ (164سوره آل عمران )عنوان كردند : در اين آيه شريفه 3نكته مهم وجود دارد اول اينكه تعبير قرآن از من الله از نگاه فلسفي به معناي آنچه كه استحقاق زيادتر ازعمل را داشته باشد باشد. به تعبير امام (ره ) كه فرمودند معلمين كار انبياء مي كنند . دوم : تقدم تزكيه بر تعليم است ، چرا تزكيه قبل از تعليم است علت اين است كه ما در بحث تعقل اين را پذيرفتيم كه اعمال خوب عقل انسان را زياد مي كند يعني عقل معلم  درس خواندن تنهايش نيست ولي تزكيه اش به تعليمش كمك مي كند .

     

    ايشان در تعبير يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ گفتند : حكمت باكتاب چه نسبتي دارد ؟ حكمت شايد بهترين تفسيرش اين است كه انسان ارزش واقعي يك چيزي را بفهمد .

     

    ايشان در ادامه صفات شخصي يك استاد خوب را برشمردند وگفتند : استاد مي بايست از آراستگي ظاهر برخوردار باشد نه اينكه لباس پرقيمت بلكه لباس موقر وظاهر موقر داشته باشد اين آراستگي ونظافت ظاهري در امر تبليغ بسيار مهم است .

     

    سپس اينكه قاطعيت در تدريس داشته باشد آنچه را كه خود نفهميده است سركلاس عنوان نكند شنونده خوبي براي شاگردش باشد ، قبل از حضور در كلاس حتما مطالعه داشته باشد وصرف اينكه چندسال اين درس را تدريس مي كند سركلاس نرود .

     

    مدير حوزه هاي علميه خواهران در ادامه ، ضمن بيان رهنمودهايي به  اساتيد اشاره به اين بيت شعر از عطار داشتند :

     

    هركه او دنياي دون را كم گرفت                  همچو صبح از صدق خود عالم گرفت

     

    اينكه علماي بزرگ ما درس را به صورت كافي وشافي بيان مي كردند وهدف از تدريس ايشان پول نبود من  نمي گويم در قبال تدريس پول نگيريد بلكه براي پول تدريس نكنيد . ايشان بعد عقلانيت تدريس را محور بسيار مهمي برشمردند وگفتند: اعتدال جوهرش عقلانيت است اعتدال هيچ معنايي ندارد غير از عقلانيت . اينكه معلم بفهمد تا چه ميزان مي تواند به شاگردش در اين راه كمك كند وتا چه قدر مي تواند كارآيي داشته باشد .روش تدريس بايد علمي وبه روز باشد واينكه استاد مي بايست به شاگردش احترام بگذارد اين احترام به طلبه جايگاه مهمي دارد.

    موضوعات: مذهبی  لینک ثابت
    [دوشنبه 1397-07-16] [ 09:29:00 ق.ظ ]




    قسمت های از متن مداحی منم باید برم با صدای رضا نریمانی:
    ───┤ ♩♬♫♪♭ ├───

    منو یکم ببین ، سینه زنی‌مو هم ببین…

    ♫♪♭
    ببین که خیس شدم ، عرق نوکریم این…

    ♫♪♭
    دلم یه جوریه ، ولی پر از صبوریه!!

    ♫♪♭
    چقدر شهید دارن ، میارن از تو سوریه…

     

    ♫♪♭
    منم باید برم آره برم سرم بره

    ♫♪♭
    نذارم هیچ حرومی طرف حرم بره…

    ♫♪♭
    یه روزی هم بیاد نفس آخرم بره…

    حسین آقام آقام ( یکبار تکربر )

    ───┤ ♩♬♫♪♭ ├───

    موضوعات: مذهبی  لینک ثابت
    [پنجشنبه 1397-06-22] [ 12:14:00 ب.ظ ]




    یکی از پیروان اهل بیت علیه السلام در شهر مدینه همسرش را خدمت حضرت زهرا علیها السلام فرستاد، تا بپرسد: آیا شوهرم از شیعیان شما می باشد یا نه؟ حضرت زهرا علیها السلام پاسخ کلی داد و فرمود: حدیث قالت: ان کنت تعمل بما امرناک و تنتهی عما زجرناک عنه فانت من شیعتنا والا فلا (اگر به آن چه به شما امر می کنیم، عمل می کنی و از آن چه شما را بر حذر می داریم، دوری می کنی از شیعیان مایی و الا هرگز!!) آن شخص پس از شنیدن پاسخی کلی، مضطرب شد و با توجه به ضعفها و سستی های خود گفت: وای بر من که همیشه در آتش جهنم خواهم بود. همسرش نهگرانی و زاری او را با سخنان مطرح شده، خدمت حضرت زهرا علیها السلام بازگو نمود. حضرت فاطمه علیها السلام پاسخ داد. حدیث قالت: قولی له: لیس هکذا شیعتنا من خیار اهل الجنه، و کل محبینا و موالی اولیائنا و معادی اعدائنا، والمسلم بقلبه و لسانه لنا لیسوا من شیعتنا اذا خالفوا اوامرنا و نواهینا فی سائر الموبقات، و هم مع ذلک فی الجنه ولکن بعد ما یطهرون من ذنوبهم بالبلایا و الرزایا او فی عرصات القیامه بانواع دائدها او فی الطبق الاعلی من جهنم بعذابها الی ان نستنفقذهم بحبنا و ننقلهم اءلی حضرتنا (از من) به همسرت بگو چنین نیست (که او قضاوت کرده است)، شیعیان ما از بهترین افراد اهل بهشتند و همه دوستان ما و دوستان دوستان ما و دشمنان دشمنان ما همه در بهت خواهند بود. آری کسی که با قلب و زبان تسلیم ما اهل بیت شده اما از اوامر ما سرپیچی کند و نواهی و موارد پرهیز را محترم نشمرد از شیعیان واقعی ما نخواهد بود. گر چه این گروه نیز پس از پاک شده از گناهان، و تحمل مشکلات روز قیامت و قرار گرفتن اندک زمانی در طبقات بالای جهنم و چشیدن عذاب، اهل بهشت خواهند بود و ما به خاطر دوستی شان با ما نجاتشان داده و آنان را به پیشگاه خودمان انتقال خواهیم داد. [1] [1] بحارالانوار، ج 65، ص 155 و تفسیر البرهان، ج 4، ص 21

    موضوعات: مذهبی  لینک ثابت
    [پنجشنبه 1397-04-21] [ 11:16:00 ق.ظ ]




    حضرت آیت الله علی شیخ موحد مدیر حوزه علمیه خواهران استان فارس

    وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوف أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوف وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آیاتِ اللّهِ هُزُواً وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنَ الْکِتابِ وَ الْحِکْمَةِ یَعِظُکُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ بِکُلِّ شَیْء عَلیمٌ

    در آیه 231 قرآن مجید بعد از اینکه طلاق را به عنوان یک حقیقت اجتماعی قبول کرد، که عدم سازش دو نفر با توجه به تعدد افکار حرف درستی است. لذا قرآن هم قبول کرده که دو نفر نتوانند از نظر فرهنگی یا اقتصادی یا موارد دیگر با هم بسازند و از یکدیگر جدا شوند. بعد از آن یک دستور بسیار مهم را می گوید «و هنگامى که زنان را طلاق دادید، و به آخرین روزهاى «عده» رسیدند، یا به طرز صحیحى آنها را نگاه دارید (و آشتى کنید)، و یا به طرز پسندیده اى آنها را رها سازید! »

    در اینجا هر دو را معروف می گوید هم امساک هم جداشدن. معروف یعنی قواعد عقلی. قواعد عقلی هم همان اختیارات مرد و زن در خانه است. یعنی اگر بخواهید زندگی اجتماعی و ازدواج را داشته باشید باید بر اساس قواعد عقلی داشته باشید. انگونه نیست که یک تسلط مطلقی برای مرد بر زن باشد. این اتهام به دین وجود ندارد که می گویند مرد بر زن تسلط مطلق دارد. امساک بمعروف یعنی رعایت حقوق زنها. حال اگر نخواستید آنها را نگه دارید، از کلمه معروف استفاده شده یعنی طلاق هم بر اساس قواعد عقلی باشد. انگونه نیست که طلاق بر اساس نزاع و درگیری نباشد، خیلی عادی است که دونفر نتوانند با هم بسازند. قرآن طلاق را بعنوان یک اصل ضروری قبول کرده لذا شرط سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوف  را ذکر کرده. همانطور که ازدواج با خوشی همراه است، طلاق هم همینگونه باشد. چ ازدواج در قالب معروف، چه طلاق در قالب معروف.

    در صدر اسلام میان عربها عادت داشتند، برای اینکه زنها ناسازگاری میکردند، مردها میخواستند تلافی به مثل کنند. یعنی بعد از طلاق به ظاهر آشتی می کردند و زنها را نگه می داشتند برای اینکه آنها را اذیت کنند. مثلا آنها را زندانی میکردند یا به آنها غذا نمی دادند. اما این رجوع برای خواستن دل نبود و برای اذیت و آزار زنان یا عقده گشایی بود. این مسئله را به پیغمبر خبر دادند تا اینکه این این آیه نازل شد. قران می گوید این کار را نکنید که بخاطر انتقام گیری، ازدواج را از سر بگیرید و اینکاربرای اذیت باشد. چرا؟

    1.    وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ - اگر کسی طلاق را بدهد و بعد اتمام عده، دوباره عقد کند منتها به هدف ضرار، به خودش ظلم کرده. چون ازدواج بخاطر ایجاد حب، بقای نسل و ایجاد وحدت در جامعه است. اگر کسی این وحدت را پاره کند اول کسی که ضرر می کند خودش است. چون انسان در آزار دیگران، خودش بیش از انها در معرض اذیت قرار می گیردد یعنی انسانیت خود را از دست می دهد.

    2.    وَ لا تَتَّخِذُوا آیاتِ اللّهِ هُزُواً - بعضی جملات در قرآن مانوس نیست. شان نزول آیه این است که دوباره عقد میخواندند ولی می گفتند ما بعنوان مسخره( و سرکار گذاشتن) برگشتیم. قرآن می گوید این کار را نکنید که آیات خدا را به مسخره بگیرید. چون اگر برای اذیت زنان ازدواج کردید و این کار را بعنوان یک تفریح برای خود قرار دادید، آثار سوء آن در خود شماست. تعبیر ازدواج به آیات الله خیلی تعبیر مهمی است. و می گوید ازدواج را به مسخره نگیرید چون به بهانه ازدواج قصد اذیت و آزار زنان را دارید. قرآن ازدواج را آیات الله ذکر کرده، چون یک حقیقت بزرگی است که دو نفر درکنار یکدیگر الفت پیدا کنند. تنها جایی ک قرآن از ازدواج، با عنوان آیات الله نام برده، سوره است. از منظر عرفانی بشر خیال می کند که می تواند با آیات خدا بازی کند. در حالی که نمیداند هر عملی که بر ضد آیات خدا انجام شود، اثر نفسانی آن در خود انسان است. اگر کسی خواست با احکام خدا بازی کند، هم همینطور است.

    3.    وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ - ببینید خدا چه نعمتهایی به شما داده، آنها را یادآوری کنید. خیلی از رزق هایی که نصیب بعضی افراد می شود، بخاطر همسر(زن) آنهاست. توسعه رزق، بخاطر ازدواج شان است. همان روایتی که می فرماید ازدواج کنید که خداوند شما را بی نیاز می کند. همچنین بعضی بلاها که از انسان رفع می شود، بخاطر رفتار خوبی است که مرد در خانه دارد. لذا بدانید که ازدواج، نعمت است و گاهی برخی نعمتها معلول ازدواج اوست.

    4.    وَ ما أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنَ الْکِتابِ وَ الْحِکْمَةِ - قرآن و احکامی که بر شما نازل شده را جزو نعمتهای خدا بدانید.

    5.    یَعِظُکُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللّهَ - وعظ در لغت به معنای دوری از چیزهای بد است. لذا در تربیت اول موعظه مهم است نه شفا و دارو. نعمت خدا این است که اول شما را موعظه می کند که این کار را نکنید و تقوا پیشه کنید. تقوا معانی بسیار متعددی دارد. یکی از آنها اطاعت از امر خداست و ترک نواهی.

    وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ بِکُلِّ شَیْء عَلیمٌ – در اینجا این صفت مشبهه (یعنی علیم) را ذکر کرده تا بشر خیال نکند که در این مسائل می تواند ظاهر سازی کند. اعْلَمُوا یعنی تمام این کارها را با خلوص انجام دهید نه اینکه ظاهر قضیه یک چیز و باطن چیز دیگر باشد. جملاتی از این سنخ در قرآن مانند وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ یا أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ‌ یا  أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ‌ یا وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ بِکُلِّ شَیْء عَلیمٌ به معنای آن است که بشر با خدا نمی تواند بازی کند. ولله خبر الماکرین اگر بخواهند با خدا بازی کنند، مکر خدا بالاتر از اینهاست. بدانید خدا آگاه است به اینکه کارهایی که انجام میدهید بر اساس واقعیت است یا نیست. جامعه این را بفهمد که دید اسلام به ازدواج، مسئله اعطای نعمت است. یعنی بوسیله ازدواج به یک سری نعمتهایی می رسید. اگر می خواهید خدا را اطاعت کنید هر جا امر و هر جا نهی است، اطاعت کنید، نه فقط جاهایی که به نفع شماست. به بیان فلسفی عدم ترک نهی، ریشه در عدم اطاعت امر دارد. لذا تقوا زوجی است که  از هم جدا نمیشود امر و نهی با هم اطاعت شود.

     

    موضوعات: مذهبی  لینک ثابت
    [چهارشنبه 1397-04-06] [ 08:35:00 ق.ظ ]




     حضرت آیت الله علی شیخ موحد – مدیر حوزه علمیه خواهران استان فارس

    آیه 233 بقره وَ الْوالِداتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ کامِلَيْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضاعَةَ وَ عَلَي الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَي الْوارِثِ مِثْلُ ذلِکَ فَإِنْ أَرادا فِصالاً عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَيْهِما وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَکُمْ فَلا جُناحَ عَلَيْکُمْ إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ

    اگردر فرهنگ قرآن دقت شود، آیه 233 یکی از آیاتی است که جامعیت آن بوضوح معلوم است و چه بی انصافی است که در عالم مقایسه به آن توجه نشود.

    یکی از سنتهای رایج در زمان نزول قرآن این بود که برای زن ارزش قائل نبودند؛ فرزند را به پدر نسبت می دادند و زن را تنها یک وسیله و ظرف می دانستند. در ذنیای کنونی عکس این قضیه را شاهد هستیم. نسبت فرزند را به مادر می دهند و در شناسنامه نام مادر را می نویسند. قرآن مجید این فرهنگ را ابطال کرده و فرزند را متعلق به پدر و مادر می داند. اینگونه نیست که نسبت فرزند به مادر تنها یا پدر تنها باشد. سپس حکمی راجع به اولین شروع حق ولد، را بیان می کند که آن، هفت شرط دارد.

    1.    اصل شیر دادن - شیردادن یک حقیقتی است ک مادر باید ب فرزند بدهد و تاثیرات فراوانی بر فرزند دارد که در فیزیک عالم این مسئله بیشتر اثبات شده است.

    2.    حَوْلَيْنِ کامِلَيْنِ « فرزندان خود را دو سال تمام شیر دهند.» برای شیردادن زمان معین کرده است. ضمن قبول اصل شیر دادن، برای آن دو سال زمان معین کرده است که این زمان دو معنا دارد. یکی 24 ماه و دیگری 21 ماه. با توجه آیه 15 سوره احقاف که می فرماید «…حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً…» یعنی « دوران حمل و از شیر بازگرفتنش سی ماه است» دو تفسیر وجود دارد: برخی سی ماه را شامل 9 ماه حمل و 21 ماه را شیردهی میدانند و برخی دیگر سی ماه را شامل 6 ماه حمل و 24 ماه شیردهی بیان کردند.

    3.    وَ عَلَي الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ – علاوه بر اینکه مادر باید شیر دهد و فرزند مربوط به دو نفر (هم پدر هم مادر) است، شرط سوم این است که شیردادن را بر این اساس قرار دهند که مخارج زن را بدهند. اگر زن بخواهد شیر دهد باید یک نفر باشد که مخارج او را بدهد والا در شیردادن دچار مشکل خواهد شد. خوراک و پوشاک مادران در حد متعارف برعهده پدر کودک است.

    لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها - اینجا جایی است که مردم بر اساس تکلیف قدرتشان باید حرکت کنند. این آیه از نظر جامعیت هیچ نقصی ندارد. این عبارت بیانگر این است که پدر بر اساس وسع خود باید مخارج زن را تامین کند.

    1.    لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ - زن حق ندارد به فرزند ضرر بزند و مرد هم حق ندارد به فرزند ضرر برساند. مثلا اینکه مادر به خاطر اختلاف با مرد به فرزند خود شیر ندهد یا مرد به سبب قهر با زن، مخارج او را تامین نکند. هیچکدام این حق را ندارند. جامعیت این آیه، می رساند که زن و مرد حتی در آستانه طلاق هم باید به این آیه عمل کنند.

    2.    وَ عَلَي الْوارِثِ مِثْلُ ذلِکَ - احتمال دارد پدر بمیرد. اگر مرد، خرج زن را باید وارث بدهند. این مطلب، بحث ارث نیست و مازاد بر ارث است. یعنی اگر زنی پس از وضع حمل، شوهرش فوت شد، بلافاصله باید از ارث پدر، اول مخارج شیردهی را بدهند. وارث، بر اساس معروف مخارج شیردهی زن را بدهد.

    3.    فَإِنْ أَرادا فِصالاً عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍفَلا جُناحَ عَلَيْهِما - برخی به دو علت شیردادن را به دایه واگذار میکردند؛ یا شیر نداشتند یا نمی خواستند شیر بدهند. حال اگر زن و مرد خواستند زن به فرزند خود شیر ندهد، این کار را با خودرایی و اختیاری نمی توانند انجام دهند و باید اولا یکدیگر را قانع کنند و ثانیا هر دو نفر باهم مشورت کنند. «عن تراض» و «تشاور» در موارد اندکی باهم بیان شده اند.

    4.    وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَکُمْ فَلا جُناحَ عَلَيْکُمْ إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ – بعد بیان میکند که بر چه اساسی شیرهی را واگذار کنید. یعنی کودک را به دست هر دایه ای ندهید و هر شیری را وارد بدن فرزند نکنید.این واگذاری اشکالی ندارد اگر بر اساس تفکر معروف انجام دهید که چه کسی قرار است شیر دهد. بر اساس مصالح، دایه انتخاب کنید نه بدون مصالح. روایات متعددی داریم که زنی را بعنوان دایه انتخاب کنید که غذای حرام و نجس نمیخورد؛  پاکدامن باشد. تمام این خصوصیات در بالمعروف نهفته است.

    لذا مبدا نشو انسان، تولد او است و بدلیل همین است که قرآن با دقت به این مسئله پرداخته است.

    وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ

    اگر انسان در فرهنگ قرآن دقت کند، هر جا مردم را دعوت کرده است که ریا یا تقلب نکنید، میگوید بر اساس صداقت انجام دهید، اینگونه نیست که بتوانید خدا را گول بزنید. این همین هفت شرط ذکر شده نیز قرآن میگوید بر اساس صداقت انجام دهید و رعایت این شروط را فرمالیته نکنید و بر اساس حقیقت انجام دهید، نه دروغ. یکی دیگر از معانی تقوا، صداقت است. یعنی انسان در انجام هر کاری درست حرکت کند. در آخر قرآن کریم با تاکید میگوید بدانید یقیناً خدا به آنچه انجام می دهید ، بیناست. چون بشر، بصیربودن خداوند را دیر باور می کند.

    بنابراین آیه 233 سوره بقره یکی از آیات بسیار جامع قرآن مجید است که فرهنگ قرآن در مسئله شیردهی و منشا نشو انسان را تبیین کرده است.

     

    موضوعات: مذهبی  لینک ثابت
     [ 08:30:00 ق.ظ ]