علت کفر در بشر
آیت الله علی شیخ موحد مدیر حوزه علمیه خواهران استان فارس
زُيِّنَ لِلَّذينَ کَفَرُوا الْحَياةُ الدُّنْيا وَ يَسْخَرُونَ مِنَ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ اللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ
آیه 212 سوره بقره «زندگی دنیا برای کافران زینت داده شده است، از این رو افراد باایمان را ( که گاهی دستشان تهی است ) ، مسخره می کنند در حالی که پرهیزگاران در قیامت ، بالاتر از آنان هستند ( چرا که ارزشهای حقیقی در آنجا آشکار می گردد ، و صورت عینی به خود می گیرد ) و خداوند ، هر کس را بخواهد بدون حساب روزی می دهد.»
در شان نزول این آیه چندین قول وجود دارد. که هریک آیه را راجع به کفار یا قریش یا یهود و یا منافقین می دانند- در برخی جاها شان نزولها معنا را تغییر می دهند. اما این آیه از آیاتی است که شان نزول آن، خیلی در معنای آن تغییری نمیدهد و حقیقتی بطور حساب شده را بیان می کند. و جوانب را حساب شده بیان کرده. حقیقتی که قرآن بیان می کند این است که علت اصلی کفر را در بشر ذکر می کند که چرا مردم کافر می شوند. قران می فرماید چون حیات دنیا در ذهن آنها زینت داده می شود و مظاهر دنیا را به تعبیری همه حقیقت می دانند. در زبان فارسی افراد غافل می گویند خوشی امروز عشق است. قرآن میگوید این افراد مظاهر دنیا جلویشان زینت داده می شود. «زُيِّنَ لِلَّذينَ کَفَرُوا الْحَياةُ الدُّنْيا» کَفَرُوا تنها کفار نیستند. مرحوم علامه طباطبایی میگوید کفر در اینجا معنای عام دارد. (علتش این است که) کفر به معنای ستر(پوشیده شدن) است. هر کسی که حقیقت بر او پوشیده شود می گویند کفر دارد. و بعد در مقابل کفر نمی گوید والذین آمنو، بلکه می گوید والذین اتقوا. یعنی کسانی که اهل ایمان خالص و تقوا هستند. پس کفر معنای عام دارد و آن است که حقیقت بر او مستور شده باشد.
زینت دادن حیات دنیا یک بحث فلسفی است. فلاسفه می گویند خدا سه عالم حقیقت، مثال و ماده را خلق کرده و این سه با هم هستند لذا این که قران معاد را به چیزهای موجود در دنیا تشبیه میکند به این علت است که قالب مثالی یا عملی یا طبیعی افرادعین عمل مادی آنها است. بحث زینت این است که افرادی از دو عالم دیگر بی خبرند. یعنی از عالم حقیقت و عالم مثال. قالب مثالی یعنی آن حقیقتی از انسان که نه زمان در او اثر دارد و نه مکان. در او اثر ندارد. زین یعنی اینکه کسانی که اهل دنیا می شوند، هیچ خبری از دو دنیای دیگر پیدا نمی کنند. لذا افراد مومنی که فقیر بودند، در نظر آنها مسخره می آید که چون دنبال زینت دنیا نبوده اند. زینت از دو خلقت خدا بی اطلاع می شوند. لذا موقع مرگ چون حقیقت را می بینند، برایشان یک حالت پشیمانی پیش می آید که نمیتوانیم آن لحظه را درک کنیم. پس مسئله «زین» یعنی اینها از حقیقت غافل می شوند. انسان باید عقلا قبول کند که چگونه زینت حیات دنیا را به آنها می دهند و این در صورتی است که قالب مثالی خود را ببیند. که امام علی(ع) نیز در این باره می فرمایند «عجبت لمن ایقن بالموت کیف یفرح» در شگفتم از کسی که یقین به مرگ و مردن دارد چگونه شادی و بدمستی میکند. بنابراین غفلت را زین می نامند، لذا مسخره می کنند.
قران دو جواب خیلی مهم داده است.
1. وَ الَّذينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ یعنی پرهیزگاران در قیامت ، بالاتر از آنان هستند ( چرا که ارزشهای حقیقی در آنجا آشکار می گردد ، و صورت عینی به خود می گیرد ) در تفسیر يَوْمَ الْقِيامَةِ اگر تعبیر فلاسفه را در نظر بگیریم یعنی در قالب مثالی، کسانی که اهل تقوا هستند، اهل درک و فهم بیشتری هستند. اما این جواب برای عوام(اهل دنیا) اغنا کننده نیست. و در خصوص قیامت میگویند وعده نسیه به آنها داده شده.
2. قرآن مجید به وَ الَّذينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ اکتفا نکرده، چون اهل دنیا می گویند این جواب اهل نسیه است. فلسفه هم همه نمی دانند. بنابراین یک عبارت دیگری به آیه اضافه کرده و می فرماید وَ اللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ همه فشار اهل دنیا بر این بوده که دسترسی آنها به ماده بر اساس فعالیت خودشان بوده. «زین» یعنی اینکه میخواستند به دنبال دنیا باشند و در آن فعالیت کنند. برای اینکه «یرزق» را بدست بیاورند. لذا جواب دوم قرآن این است که رزق دست شما نیست. هیچ لحنی(لحن=نحوه گفتن) در قرآن، مثل لحنی که برای رزق بکار رفته، نیست.
مثلا در آیه 22 سوره ذاریات می فرماید « وَ فِي السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّکُمْ تَنْطِقُونَ»«و روزی شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده می شود!سوگند به پروردگار آسمان و زمین که این مطلب حقّ است همان گونه که شما سخن می گویید!» به تعبیر پیامبر مردم باور نمی کنند که رزق بدست خداست لذا خداوند اینگونه قسم می خورد.
در آیه 27 سوره شوری نیز می فرماید «وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَ لکِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما يَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبيرٌ بَصيرٌ» هر گاه خداوند روزی را برای بندگانش وسعت بخشد ، در زمین طغیان و ستم می کنند از این رو بمقداری که می خواهد ( و مصلحت می داند ) نازل می کند ، که نسبت به بندگانش آگاه و بیناست!
وَ اللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ
شما که «زین» شدید برای این رزق، بدانید رزق دست خداست. الهیون چه در مسیحیت، چه در یهود، چه شیعه و چه سنی هیچکدام منکر این حقیقت نیست که رزق دست خداست. جواب عوامانه «زین» این بود که تمام تلاش شما برای این بود که رزق بیشتری بدست آورید. اما اینگونه نیست. رزق دست خداست.
رزق در روایات چیست؟ و اینکه رزق دست خداست، یعنی چه؟
معنای رزق این نیست ک یک واحد پولی بشود دو واحد. هیچ روایتی اینگونه رزق را معنا نمی کند. یک واحد همان یک واحد است و چهار واحد هم، چهار واحد. این نکته هم وجود دارد که اگر کسی کار کند، روزی بدست می آورد و اگر کار نکند، بدست نمی آورد. اما انسان از این رزق چقدر می تواند استفاده کند؟ گاهی یک بیماری عجیب با اندک پولی درمان می شود، گاهی با هم با هیچ چیز درمان نمی شود. آنچه هدایت غیبی در آن است، اینجاست که انسان از این مالی که انباشته کرده، چقدر استفاده می کند. این نکته در بشر نهفته شده است. آیا می تواند بیش از حد عادی،
مصرف خوراکی داشته باشد؟ آیا میتواند با استفاده از این اموال، عزت خود را بین مردم بالا ببرد؟ معنای يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ این است که آنچه انسان در حیات دنیا به دردش می خورد، رزق است. مابقی رزق نیست. لذا این آیه هم کیفیت رزق و هم کمیت رزق را مدنظر دارد.
[چهارشنبه 1397-04-06] [ 08:24:00 ق.ظ ]
|