سمن بویان،نهال عشق
 



موضوعات: پژوهشی  لینک ثابت
[شنبه 1396-07-29] [ 10:06:00 ب.ظ ]




#شهید_ ستار _محمودی ـ فارس

نام و نام خانوادگی : ستار محمودی
نام پدر:
محل تولد: مهرنجان
تاریخ تولد : 54/3/3
تاریخ شهادت: 94/8/27
محل شهادت: حلب، سوریه
محل دفن: مهرنجان
وضعیت تاهل: متاهل
تعداد فرزندان : 2
زندگی نامه
در سومین روز از خرداد 1354 و به فاصله ی کوتاهی بعد از آنکه ایل در حال کوچ محمیدی، به پشت کوه «رنج» رسید، در یورد خاک دانه و در سیاه چادر به دنیا آمد
کوه رنج، بلند ترین قله ی ممسنی با ارتفاعی بالغ بر سه هزارمتر از سطح آب های آزاد، در مقابل دیدگان سیاه چادر نشینان کم بضاعت اما صبور و زحمت کش قد کشیده بود تا کبک هایش برای مردمانش آواز خوانی کنند.
و ستار در دامن چشمه ها و گل پونه های همین دیار بزرگ شد و قد کشید.

موضوعات: تولیدی  لینک ثابت
[سه شنبه 1396-07-25] [ 07:21:00 ب.ظ ]





#شهید مدافع حرم نیروی دریایی سپاه
#شهید_ ستار محمودی

موضوعات: تولیدی  لینک ثابت
 [ 07:02:00 ب.ظ ]




#شهید_علیرضا قلی پور
معرفی شهید
نام و نام خانوادگی: علی رضا قلی پور
نام پدر: غلام حسین
محل تولد: قیر فارس
تاریخ تولد: 64/2/5
تاریخ شهادت: 94/9/6
محل شهادت: حلب، سوریه
محل دفن: قیر فارس
وصعبت تاهل: متاهل
تعداد فرزندان: 2
زندگی نامه
همزمان با اربعین حسینی پیکر شهید علیرضا قلی پور، اولین شهید مدافع حرم حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) شهرستان قیروکارزین با حضور سردار زارع جانشین فرماندهی منطقه یکم نیروی دریایی سپاه، مسئولان شهرستان و اجتماع چند هزار نفری مردم تشییع گردید.

موضوعات: تولیدی  لینک ثابت
 [ 07:00:00 ب.ظ ]




#شهید_علیرضا قلی پور
معرفی شهید
نام و نام خانوادگی: علی رضا قلی پور
نام پدر: غلام حسین
محل تولد: قیر فارس
تاریخ تولد: 64/2/5
تاریخ شهادت: 94/9/6
محل شهادت: حلب، سوریه
محل دفن: قیر فارس
وصعبت تاهل: متاهل
تعداد فرزندان: 2
زندگی نامه
همزمان با اربعین حسینی پیکر شهید علیرضا قلی پور، اولین شهید مدافع حرم حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) شهرستان قیروکارزین با حضور سردار زارع جانشین فرماندهی منطقه یکم نیروی دریایی سپاه، مسئولان شهرستان و اجتماع چند هزار نفری مردم تشییع گردید.

موضوعات: تولیدی  لینک ثابت
 [ 07:00:00 ب.ظ ]





یامهدی ادرکنے…

موضوعات: تولیدی  لینک ثابت
 [ 06:50:00 ب.ظ ]





#اللهم_الرزقنا_اربعین_کربلا
#اربعین_داغ_حرم_به_دلم_نگذاری…
#اربعین_حرمش_آرزوسٺ

موضوعات: تولیدی  لینک ثابت
 [ 06:48:00 ب.ظ ]





✅ رهبر مثل صاحب خانه میمونه اما رییس‌جمهور مثل مستاجره!

?صاحب خانه همیشه به فکر خونش اما مستاجر هیچ وقت به فکر خونه ای که نشسته نیست؛
چون مال خودش نیست و دلش نمیسوزه !

موضوعات: تولیدی  لینک ثابت
 [ 06:47:00 ب.ظ ]




موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
[جمعه 1396-07-21] [ 11:54:00 ب.ظ ]




#آخرین _دیدار پدر و پسر....#شهید حججی

#امان _از دل _زینب

لحظه ای که بچه های حرم از خیام های آتشین پا به فرار گذاشتند

امان از دل زینب لحظه ای که بچه ها با پای برهنه در بیابان های پر از خار دواندند

امان از دل زینب در خرابه های شام و تشت جلوی رقیه

امان از دل زینب و سرهای بر نیزه رفته

امان از دل زینب و بی پناهی  بچه های اهل بیت علیه السلام

علی جان تو اگر# محسن _بابای عزیزت را از دست دادی اما ….

اگر بابای مهربونت از پیشت رفته یکی تو را در آغوش کشید ….

همه آمدند برای دلداری از تو و مامان گلت که چه روح بزرگی داره

تورا پیش #رهبر بردند ……هرکسی دستی برسرت کشید اما با بچه های# امام حسین _علیه السلام چه کردند

من که درک نمیکنم ولی بابایت عاشورا را با تمام وجودش درک کرد که اینچنین فدایی شد وفرموده بود برای امام حسین علیه السلام باید #سر _داد …..

 

موضوعات: تولیدی  لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-07-19] [ 08:47:00 ق.ظ ]




#شهید حججی در نوجوانی

سلام و درود حق بر این شهید پرافتخار و سرافراز که در حساسترین و خطیرترین لحظه‌ی زندگی، نماد حق پیروز و آشکار دربرابر باطل رو به زوال شد

ادامه »

موضوعات: فرهنگی  لینک ثابت
 [ 08:43:00 ق.ظ ]




غروب ستاره حله

پايان زندگي هر کس به مرگ اوست جز مرد حق که مرگ وي آغاز دفتر است محرم سال 726 ق . براي شيعيان و پيروان راستين اسلام فراموش نشدني است . عزا و ماتم آنان افزون است . بويژه حله اين سرزمين مردان پاک سرشت و عاشقان اهل بيت عليهم السلام شور و ماتم بيشتري دارد.

از ايوان طلاي اميرالمومنين عليه السلام دري به رواق علوي گشوده است. پس از ورود به سمت راست، حجره‌اي کوچک داراي پنجره فولادي، مخصوص قبر شريف علامه حلي است. زائرين بارگاه علوي در مقابل اين حجره توقفي کرده، مرقد شريفش را زيارت مي‌کنند و از روح بلندش مدد مي‌جويند.

منبع: دين و انديشه سايت تبيان

موضوعات: پژوهشی  لینک ثابت
 [ 08:41:00 ق.ظ ]




علامه در ايران

آية الله علامه حلي ، عارف و فقيه بر جسته شيعه ، در ايران باقي ماند و حدود يک دهم از عمر شريفش در اين خطه گذشت . او در اين مدت خدمات بسيار ارزنده اي نمود و در نشر علوم و معارف اهل بيت عليهم السلام کوشش فراوان نمود و شاگردان زيادي را تربيت کرد.

علامه چه در شهر سلطانيه و چه در مسافرتها به ديگر شهرهاي ايران پيوسته ملازم با سلطان بود به پيشنهاد وي سلطان دستور داد مدرسه سياري را از خيمه و چادر، داراي حجره و مدرس آماده کنند تا با کاروان حمل گردد و در هر منزلي که کاروان رحل اقامت کرد خيمه مدرسه در بالاترين و بهترين نقطه منزل بر پا شود.

او علاوه بر تدريس و بحث و مناظره با دانشمندان اهل سنت و تربيت شاگردان ، به نوشتن کتابهاي فقهي ، کلامي و اعتقادي مشغول بود، چنانکه در پايان بعضي از کتابهاي خود نگاشته است : اين نوشته در مدرسه سيار سلطانيه در کرمانشاهان به اتمام رسيد. وي کتاب ارزشمند «منهاج الکرامه» را که در موضوع امامت است براي سلطان نوشت و در همان زمان پخش گرديد.

علامه حلي پس از يک دهه تلاش و خدمات ارزنده فرهنگي و به اهتزاز در آوردن پرچم ولايت و عشق و محبت خاندان طهارت علهيم السلام در سراسر قلمرو مغولان در ايران ، در سال 716 ق . بعد از مرگ سلطان محمد خدابنده ، به وطن خويش سرزمين حله برگشت و در آنجا به تدريس و تاليف مشغول گرديد و تا آخر عمر منصب مرجعيت و فتوا و زعامت شيعيان را به عهده داشت.

بعد از رحلت محقق حلي در سال 676 ق زعامت و مرجعيت شيعيان به علامه حلي منتقل گرديد و او در آن زمان 28 ساله بود كه اين بار امانت الهي بر دوش با کفايت او گذاشته شد. بدين سبب به لقب مقدس و شريف “آية الله” مشهور گرديد، که در آن روزگار تنها او به اين لقب خوانده مي شد و هر کس آيه الله مي گفت منظورش علامه حلي بود.

منبع: دين و انديشه سايت تبيان

موضوعات: پژوهشی  لینک ثابت
 [ 08:39:00 ق.ظ ]




زندگي‌نامه علامه حلي

طليعه

برگهاي زرين حيات علامه حلي با تعهد و صداقت مزين و با تار و پودي از اخلاص و محبت شيرازه گرديده است . مرزبان بيداري که فقه شيعه و معارف اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام را در سايه سار ولايت پاسداري کرد و فقاهت را با درفش ولايت بر افراشت .

باشد که با دقت و مطالعه در زندگي اين ستاره درخشان روح بلند، ايمان ، لوح دانش و فضيلتهاي معنوي و تقواي او را نظاره کنيم و در پرتو معرفت ، هنر، تعهد و اخلاصش ، نبض حرکت دانشها و تحصيلات خويش را تنظيم نماييم و با شيوه برخورد با رخدادها و فراز و نشيب حوادث روزگار آشنا شويم .

ولادت و خاندان

چنانکه نقل است مولاي متقيان علي عليه السلام در مسير حرکت از کوفه به صفين بر تپه هاي بابل روي تل بزرگي ايستاد و اشاره به بيشه و نيزاري نمود و اين سخن را فرمود: اينجا شهري است و چه شهري !

اصبغ بن نباته از ياران نزديک حضرت عرض کرد: يا اميرالمومنين ! مي بينم از وجود شهري در اينجا سخن مي گويي، آيا در اينجا شهري بود و اکنون آثار آن از بين رفته است ؟

از ايوان طلاي اميرالمومنين عليه السلام دري به رواق علوي گشوده است. پس از ورود به سمت راست، حجره‌اي کوچک داراي پنجره فولادي، مخصوص قبر شريف علامه حلي است. زائرين بارگاه علوي در مقابل اين حجره توقفي کرده، مرقد شريفش را زيارت مي‌کنند و از روح بلندش مدد مي‌جويند.

فرمود: نه ! ولي در اينجا شهري به وجود مي آيد که آن را «حله سيفيه» مي‌گويند و مردي از تيره بني اسد آن را بنا مي‌کند و از اين شهر مردمي پاک سرشت و مطهر پديد مي آيند که در پيشگاه خداوند مقرب و مستجاب الدعوة مي‌شوند.

در شب 29 رمضان 648 ق . در اين شهر فرزندي از خانداني پاک سرشت ولادت يافت که از مقربان درگاه باري تعالي قرار گرفت . نامش حسن و معروف به آية الله علامه حلي است . مادرش بانويي نيکوکار و عفيف ، دختر حسن بن يحيي بن حسن حلي خواهر محقق حلي است و پدرش شيخ يوسف سديدالدين از دانشمندان و فقهاي عصر خويش در شهر فقاهت حله است .

علامه حلي از طرف پدر به “آل مطهر” پيوند مي خورد که خانداني مقدس ‍ و بزرگ و همه اهل دانش و فضيلت و تقوا بودند. از آنها آثار و نوشته هاي گرانقدر به يادگار مانده که تا به امروز و در امتداد تاريخ مورد استفاده دانش ‍ پژوهان قرار گرفته است . آل مطهر به قبيله بني اسد که بزرگترين قبيله عرب در شهر حله است پويند مي خوردند که مدت زماني حکومت و سيادت از آنها بود.منبع: دين و انديشه سايت تبيان

موضوعات: پژوهشی  لینک ثابت
 [ 08:37:00 ق.ظ ]




#فضيلتهاي _درخشان

انسانهاي نمونه داراي يک بعد و ارزش خاص نيستند، بلکه ارزشهاي گوناگون را در خود جمع کرده اند. علامه حلي از شخصيتهايي است که از هر نظر مصداق انسان کامل است و داراي ابعاد گوناگون و فضيلتهاي درخشان. او در تمام دانشها علامه بود و گوي سبقت را از ديگران ربود و ارزشهاي ممتازي را که ديگران داشتند به تنهايي داشت . وي با انديشه و فکر مواج خويش علاوه بر تحولي که در فقه ايجاد کرد و در عصر خويش ‍ مسير انديشه فقها را متوجه مباني فقه و معارف اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام نمود در فنون و دانشهاي ديگر چون حديث تحول بنيادي به وجود آورد و دريچه اي به روي محققان در طول تاريخ گشود که مشعل پر فروغي فرا راه آنان شد.

علامه حلي پرچم ولايت را بر افراشت و با تمام وجود از ولايت و رهبري صحيح دفاع کرد. اين عشق سرشار به خاندان طهارت علهيم السلام با گوشت ، پوست و استخوانش آميخته بود و آنجا که در ارتباط با آنان قلم بر صفحه کاغد مي گذاشت با اخلاص برخاسته از اعماق جانش چنين مي نگاشت: بزرگترين سرچشمه دوستي و محبت اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام اطاعت و پذيرش حکومت و ولايت آنهاست و قيام بر همان شيوه اي که آنان ترسيم کردند… .

سفارش مي کنم که به محبت و عشق ورزي به فرزندان فاطمه زهرا عليهاالسلام . چون آنان شفاعت کنندگان ما هستند در روزي که مال و فرزندان براي ما سودي نخواهند داشت … از چيزهايي که خداوند بر ما احسان کرد اينکه در بين ما آل علي عليه السلام را قرار داده است . خداوندا، ما را بر دوستي و محبت آنان محشور کن و از کساني قرار ده که حق جدشان پيامبر و نسلش را ادا کرده اند.

از فضيلتهاي او بود که در زندگي کمتر دانشمنعلامه به پيروي از مولا و مقتدايش اميرالمومنين عليه السلام نواحي وسيعي را با مال و دست خود آباد کرد و براي استفاده مردم وقف نمود و اين يکي د و فقيهي به چشم مي خورد. يکي از دانشمندان مي نويسد: براي وي آباديهاي زيادي بود که خود نهرهاي آب آنها را حفر و با پول و ثروتش زنده کرد. اين آباديها به کسي تعلق نداشت و در زمان حياتش آنان را وقف کرد.

غروب ستاره حله

پايان زندگي هر کس به مرگ اوست جز مرد حق که مرگ وي آغاز دفتر است محرم سال 726 ق . براي شيعيان و پيروان راستين اسلام فراموش نشدني است . عزا و ماتم آنان افزون است . بويژه حله اين سرزمين مردان پاک سرشت و عاشقان اهل بيت عليهم السلام شور و ماتم بيشتري دارد.

از ايوان طلاي اميرالمومنين عليه السلام دري به رواق علوي گشوده است. پس از ورود به سمت راست، حجره‌اي کوچک داراي پنجره فولادي، مخصوص قبر شريف علامه حلي است. زائرين بارگاه علوي در مقابل اين حجره توقفي کرده، مرقد شريفش را زيارت مي‌کنند و از روح بلندش مدد مي‌جويند.

ملخص نوشته‌اي از : محمد حسن اماني ؛

منبع: دين و انديشه سايت تبيان

موضوعات: پژوهشی  لینک ثابت
 [ 08:35:00 ق.ظ ]




روز #وفات _علامه حلی

روز وفات علامه حلی- نسخه‌ای از تذکرة الفقهاء علامه حلی، مربوط به دوره صفوی

 

                                                                           

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:18:00 ق.ظ ]




آثار# مرحوم علامه _حلی رحمه الله علیه

 
 
آثار مرحوم علامه حلی رحمه الله علیه
آثار فقهی
1. منتهی المطلب فی تحقیق المذهب
2. تلخیص المرام فی معرفه الاحکام
3. غایه الاحکام فی تصحیح تلخیص المرام
4. تحریر الاحکام الشرعیه علی مذهب الامامیه
5. مختلف الشیعه فی احکام الشرعیه
6. تبصره المتعلمین فی احکام الدین
7. تذکره الفقها، ارشاد الاذهان فی احکام الایمان
8. قواعد الاحکام فی معرفه الحلال و الحرام
9. مدارک الاحکام
10. نهایه الاحکام فی معرفه الاحکام
11. المنهاج فی مناسک الحاج
12. تسبیل الاذهان الی احکام الایمان
13. تسلیک الافهام فی معرفه الاحکام
14. تنقیح قواعد الدین
15. تذهیب النفس فی معرفه المذاهب الخمس
16. المعتمد فی الفقه
17. رساله فی واجبات الحج و ارکانه
18. رساله فی واجبات الوضو و الصلوه
19. قواعد الاسلام
آثار اصولی
1. النکه البدیعه فی تحریر الذریعه
2. غایه الوصول و ایضاح السبل
3. مبادی الوصول الی یعلم الاصول
4. تهذیب الوصول الی علم الاصول
5. نهایه الوصول الی علم الاصول
6. نه الوصول الی علم الاصول
7. منتهی الوصول الی علمی الکلام و الاصول
آثار کلامی و اعتقادی
1. منهاج الیقین
2. کشف المراد
3. انوار الملکوت فی شرح الیاقوت
4. نظم البراهین فی اصول الدین
5. معارج الفهم
6. الابحاث المفیده فی تحصیل العقیده
7. کشف الفوائد فی شرح قواعد العقائد، مقصد الواصلین
8. تسلیک النفس الی حظیره القدس
9. نهج المسترشدین
10. مناهج الهدآیه و معارج الدرآیه
11. منهاج الکرامه، نهایه المرام
12. نهج الحق و کشف الصدق
13. الالفین
14. باب حادی عشر
15. اربعون مسئله
16. رساله فی خلق الاعمال
17. استقصا النظر، الخلاصه
18. رساله السعدیه
19. رساله واجب الاعتقاد
20. اثبات الرجعه
21. الایمان
22. رساله فی جواب سئوالین
23. کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام
24. جواهر المطاب
25. التناسب بین الاشعریه و فرق السوفسطائیه
26. المبحاث السنیه و المعارضات النصریه
27. مرثیه الحسین علیه السلام
آثار حدیثی
1. استقصا الاعتبار فی تحقیق معانی الاخبار
2. مصابیح الانوار
3. الدرر و المرجان فی الاحادیث الصحاح و الحاسن
4. نهج الوضاح فی الاحادیث الصحاح
5. جامع الاخبار
6. شرح الکلمات الخمس لامیرالمؤمنین علیه السلام
7. مختصر شرح نهج البلاغه
8. شرح حدیث قدسی
آثار رجالی
1. خلاصه الاقوال فی معرفه الرجال
2. کشف المقال فی معرفه الرجال
3. ایضاح الاشتباه
آثار تفسیری
1. نهج الایمان فی تفسیر القرآن
2. القول الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز
3. ایضاح مخالفه السنه
آثار فلسفی و منطقی
1. القواعد و المقاصد
2. الاسرار الخفیه
3. کاشف الاستار
4. الدر المکنون
5. المقامات
6. حل المشکلات
7. ایضاح التلبیس
8. الجوهر النضید
9. ایضاح المقاصد
10. نهج العرفان
11. کشف الخفا من کتاب الشفا
12. مراصد التدقیق و مقاصد التحقیق
13. المحاکمات بین شراح الاشارت
14. ایضاح المعضلات من شرح الاشارات
15. نور المشرق فی علم المنطق
16. الاشارات الی معانی الاشارات
17. بسط الاشارت
18. تحریر الابحاث فی معرفه العلوم الثلاثه
19. تحصیل الملخص
20. التعلیم التام
21. شرح القانون
22. شرح حکمه الاشراق
23. القواعد الجلیه
آثار دعا و مناجات
1. الادعیه الفاخره المنقوله عن الائمه الطاهره
2. منهاج الصلاح فی اختصار المصباح
آثار ادبی
1. کشف المکنون من کتاب القانون
2. بسط الکافیه
3. المقاصد الوافیه بفوائد القانون و الکافیه
4. المطالب العلیه
5. لب الحمکه
6. اشعار در موضوعات مختلف و قصیده‌ای بلند دربارهٔ دانش و مال
آثار متفرقه
1. آداب البحث
2. جوابات المسائل المهنائیه الاولی
3. جوابات المسائل المهنائیه الثانیه
4. جواب السوال عن حکمه النسخ
5. وصیتنامه
6. الغریه
7. مسائل سید علاءالدین

موضوعات: بدون موضوع, پژوهشی  لینک ثابت
 [ 08:09:00 ق.ظ ]




اسوه های حسنه، نقش مهمی در رشد و تعالی انسان ها ایفا می کند:

«و اقتدوا بهدی نبیکم أفضل الهدی و استنّوا بسنّتهِ فإنّها أهْدَی السنن[2] ؛ به سیرت پیامبرتان اقتدا کنید که برترین سیرت است و به سنّت او باشید که هدایت کننده ترین سنّت هاست».

آن حضرت در جای دیگر، از تأسّی و اقتدای خویش به حضرت رسول اعظم(ص) سخن می گوید:

«و لقد کنت اتبعُهُُ اتباع الفصیل أثر أمّه یرفع لی فی کلّ یوم من أخلاقه علماً یأمرنی بالاقتداء بِهِ[3]؛ و من در پی او بودم، چنان که بچه شتر در پی مادر است. هر روز برای من از اخلاق خود نشانه ای بر پا می داشت و مرا به پیروی آن می گماشت».

امیر علم و بیان مولا علی(ع) در سخنی دیگر نقش الگوپردازی و الگوپذیری از معصومان(ع) و لزوم پیروی از ایشان را در ابعاد والای تربیتی چنین بیان می فرمایند:

«به خاندان پیامبرتان بنگرید، بدان سو که می روند، بروید و پی آنان را بگیرید که هرگز شما را از راه رستگاری بیرون نخواهند کرد و به هلاکتتان باز نخواهند آورد. اگر ایستادند، بایستید و اگر برخاستند، برخیزید. بر ایشان پیشی مگیرید که گمراه می شوید و از آنان پس نمانید که تباه گردید».[4]

اسلام چون به نقش مهم و سازنده الگوها و اسوه های حسنه در تربیت افراد، واقف بوده است، به افراد ممتاز که دارای موقعیت خاص اجتماعی هستند و می توانند برای سایرین الگو و سرمشق باشند، سفارش می کند که قبلاً سیره و رفتار خودشان را اصلاح کنند؛ زیرا نقش الگودهی در تربیت در زمان غیبت بر عهده آنان است. از این رو، آنان باید متخلّق به اخلاق معصومان(ع) باشند و با ارائه صحیح مسیر تربیتی، انسان ها را در پرورش روح و جان خود یاری رسانند و به مقابله با لغزش های فکری و علمی و ناهمسویی در قول و عمل خود برخیزند. مولا علی(ع) می فرماید:

«هر کس که خودش را در منصب پیشوایی و رهبری مردم قرار داد، لازم است قبل از تعلیم دیگران، نفس خودش را اصلاح کند و باید تأدیب او به وسیله رفتارش، قبل از تأدیب با زبانش باشد. کسی که معلم و تأدیب کننده نفس خویش باشد، شایسته تر به احترام است از معلم و تأدیب کننده دیگران».[5]

در جای دیگری آن حضرت می فرماید:

«ای مردم! به خدا قسم من شما را به طاعتی بر نمی انگیزم، جز اینکه خود پیش از شما به گزاردن آن برمی خیزم و شما را از معصیتی باز نمی دارم، جز اینکه پیش از شما آن را فرو می گذارم».[6]

روش پیشگیری و کنترل
رفتار و کردار انسان، متأثر از اوضاع محیطی مثل زمان و مکان و عوامل اجتماعی مثل دوستان و نزدیکان در معرض تغییر و تحوّل است. بنابراین در تربیت افراد، باید نهاد آنها را نیز به دست گرفت تا در معرض آسیب های گوناگون اجتماعی قرار نگیرند. کودکی که در دامان پر مهر خانواده ای پرورش یافته که خود متخلّق به مبانی دینی و آشنا به فنون تربیت اسلامی بوده، در سنین بالاتر که غالباً به دور از چشم والدین و معلم به انتخاب دوست و همنشین می پردازد، کمتر در معرض آسیب ها و انحرافات اجتماعی قرار می گیرد و نقش نظارتی خانواده ر نیز بر خود می پذیرد.[7]

پس اسلام، پیشگیری در تربیت را به عنوان سازنده ترین شیوه کنترل افراد، بر درمان آن مقدم می داند و امام علی(ع) از آن به عنوان امری لازم در مسیر تربیت و رشد انسان ها یاد می کند و خطاب به فرزندش امام حسن مجتبی(ع) درباره فلسفه تربیتش در نوجوانی می فرماید:

«قلب نوجوان، چون زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود. پس در تربیت تو شتاب کردم، پیش از اینکه دل تو سخت شود و عقل تو به چیز دیگری مشغول شود تا به استقبال کارهایی بروی که صاحبان تجربه زحمت آزمون آن را کشیده و تو را از تلاش و یافتن بی نیاز ساخته اند».[8]

صد هزاران دام و دانه است ای خدا

ما چو مرغان حریص بینوا

دم به دم ما بسته دام توایم

هر یکی گر باز و سیمرغی شویم

چشم باز و گوش باز و دام پیش

سوی دامی می پرد با پر خویش[9]

روش موعظه[10] و تذکر
یکی از شیوه های تربیت و هدایت، موعظه حسنه و تذکّر بجاست که نیاز فطری انسان است و بدون آن، دل به شرار غفلت و ضلالت دچار می شود و می میرد. به فرموده امام علی(ع):

«الموعظةُ جلاءُ القلوبِ و صقالُ النفوس؛ موعظه، جلا دهنده قلب ها و روشنی بخش جان هاست».

روش نیکوی موعظه و تذکّر در قرآن کریم نیز بعد از حکمت مورد تأکید قرار گرفته است؛ چنان که خداوند خطاب به پیامبر خود در راه ابلاغ رسالت فرمود: )ادْعُ إِلِی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ… ( [11] ؛ «ای پیامبر! مردم را به راه خدا با کلام حکمت بار و موعظه حسنه دعوت کن و با آنها به بهترین شیوه، سخن بگو».

تذکّر و یادآوری نعمت ها و تکالیف ابتدا در حق خود و آن گاه در حق دیگران، از آن رو لازم است که در طریق معرفت و رشد یا درمان باشد و غفلت ها را از دلمان در مسیر نورانی تربیت بزداید.

امیرمؤمنان(ع) ندای وعظ آمیز پیامبران را چنین می داند:

« پس خدای تعالی پیامبران خود ر برانگیخت و ایشان را پی در پی فرستاد تا عهد و پیمان خداوند را که فطری آنان بود، بطلبند و نعمت های فراموش شده را یادآوری و از راه تبلیغ با ایشان گفتگو کنند و عقل ها را از زیر غبار ضلالت و غفلت بیرون آورند و به کار اندازند».[12]

شیوه امام علی(ع) در سفر و حضر، و در دوران زمامداری و خانه نشینی اش، همین بود که جاهلان را از راه وعظ و نصیحت و تذکّر، هدایت و تربیت می کرد و طاغیان سرکش را از راه مبارزه و تهدید و تنبیه بیدار می ساخت و تأکید می فرمود:

«إن للقلوب شهوة و اقبالاً و ادباراً فأتوها من قبل شهوتها و اقبالها فانّ القلوب إذا أکره عمی؛[13] دل ها را روی کردن و پشت کردنی است؛ پس دل ها را آن گاه به کار وادارید که بخواهند؛ زیرا اگر دل را به اجبار به کاری واداری، کور می گردد».

یکی از راه های موعظه و تذکّر، عبرت است. عبرت، حالتی است که در اثر برخورد با اموری به انسان دست می دهد و به خودی خود یک روش نیست، بلکه یک پیامد شیرین تربیتی است. لکن با توجه به عامل ایجاد کننده این حالت، می توان آن را روش نامید و اظهار داشت که حالت تربیتی عبرت به دو طریق پدید می اید:

1. گاهی خود فرد با خواندن جریانات تاریخی یا دیدن طبیعت و آثار به جای مانده از گذشتگان به این حالت می رسد.

2. گاهی دیگران زمینه ها و مقدمات به وجود آمدن چنان حالتی را برای فرد فراهم می کنند؛ مثلا مربی با هدف عبرت آموزی، تربیت آموزان خود را به دیدن برج و بارو ها، کاخ های سلطنتی، مقابر و زیارتگاه ها می برد که در این صورت کار او «روش تربیتی» است.

به عامل و طریق اول، «عبرت گیری یا عبرت پذیری» و به عامل دوم، «عبرت دهی یا عبرت آموزی» می گوییم.[14]

امیرمؤمنان حضرت علی(ع) در تربیت فرزند خویش امام حسن مجتبی(ع)، از روش و عامل دوم استفاده برد و در نامه ای خطاب به ایشان فرمود:

«ای پسرم! من تو را از دنیا و تحولات گوناگونش و نابودی و دست به دست گردیدنش، آگاه کردم و از آخرت و آنچه برای انسان ها در آنجا فراهم است، آگاه ساختم و برای تو از هر دو مثال زدم تا به آن پندپذیری و بر اساس آن در زندگی گام برداری».[15]

در این سخن،حضرت علی(ع) متذکّر می شوند که ای فرزندم! من، اخبار را برای تو گفتم و نشانه ها را نیز بیان کردم و راه را نشان دادم. حال تو باید خود پندگیری و مسیر زندگی را بر اساس آن بپیمایی.

تأکید بر عبرت در مسیر موعظه و تذکّر به مثابه یک روش ایده آل تربیتی، به دلیل پیامد های مطلوب و شایسته ای است که در تربیت دارد. این پیامد ها از دیدگاه امام علی(ع) در نهج البلاغه بدین قرارند:

1. عبرت، کلید بصیرت است؛ زیرا «مَنْ اعتبر أبصر و مَنْ أبصر فَهِمَ و مَنْ فَهِمَ عَلِمَ؛ کسی که عبرت آموزد آگاهی یابد و کسی که آگاهی یابد، می فهمد و آنکه بفهمد، دانش آموخته است».[16]

سخن اصلی در این کلام، آن است که تفکر زمینه ساز عبرت است و عبرت، زمینه بصیرت را فراهم می آورد. در حقیقت، در مسیر تربیت، زمانی انسانی به بینش و بصیرت می رسد که به شنیدن اکتفا نکند، بلکه در شنیده ها، اندیشه کند و با دقت به امور بنگرد. نتیجه این اندیشه و دقت نظر، همان عبرتی است که در تصمیم گیری ها و رفتار انسان مؤثر خواهد بود.

2. عبرت، عامل انتقال تجارب است. انسان ها در طول زندگی سعی می کنند هر امری را حداقل یک بار تجربه کنند و یک خطا را چند بار مرتکب نشوند. خردمندان در تلاش هستند که آن یک خطا را هم که دیگران تجربه کرده اند، اصلاً مرتکب نشوند و در واقع سعی در بهره مندی از تجارب دیگران دارند:

«إنّما العاقل مَنْ وَعَظته التّجاربُ؛ همانا عاقل، کسی است که تجربه ها او را پند دهند».[17]

همچنین امیرمؤمنان(ع) در وصیتی به فرزند خویش امام حسن مجتبی(ع) می فرمایند:

«ای بُنی إنّی و إنْ لم أکُنْ عُمِّرتُ عُمُرَ مَنْ کانَ قَبْلی فَقَدْ نَظَرْتُ فی أعمالِهِمْ …؛[18] ای پسرم! اگر چه من به اندازه همه کسانی که پیش از من می زیسته اند، عمر نکردم، اما در کردار آنها نظر افکندم و در اخبارشان اندیشیدم و در آثارشان سیر کردم؛ تا بدان جا که همانند یکی از آنها شدم؛ بلکه گویا در اثر آنچه از تاریخ آنان به من رسید، با همه آنها از اول تا آخر بوده ام. پس من قسمت زلال و مصفّای زندگی آنان را از بخش کدر و تاریک آن بازشناختم و سود و زیانش را دانستم. از میان تمام آنها، قسمت های مهم و برگزیده را برایت خلاصه کردم و از بین همه آنها زیبایش را برایت برگزیدم و ناشناخته های آن را از تو دور کردم».

بر اساس این کلام گهر بار امام علی(ع)، تجربه اندوزی از سرگذشت دیگران، بهره مندی از حاصل عمر آنهاست. گویا انسان، عمری به درازای همه آنها داشته است، با این تفاوت که خطاهای آنان را مرتکب نشده است. نکته دیگری که در سخن امام علی(ع) مشهود است، وظیفه ای است که ایشان برای مربی ترسیم می کند و آن، این است که وی باید تجربیات خود و دیگران را جمع آوری، تلخیص و تنقیح کند و آن را به طور صریح و دسته بندی شده، در اختیار تربیت آموز قرار دهد.

3. عبرت، عامل بازداری از خطاست؛ زیرا همواره انسان در سایه عبرت به رشد و کمال می رسد و به راه درست هدایت می شود. عبرت به منزله چراغ هایی است که راه صحیح زندگی را نشان می دهد:

«الاعتبارُ یقودُ إلی الرُّشد؛ عبرت گرفتن، انسان را به سوی راه صواب و درست می کشاند».[19]

ثمره این هدایتگری نیز دوری از خطاست:

«الاعتبارُ یثْمَرُ العصمة؛ میوه عبرت گرفتن، نگاهداری است».[20]

4. عبرت چراغ راه اینده است؛ زیرا «و لو اعتبرتَ بما مَضی حفظت ما بَقی؛[21] اگر از آنچه گذشته است عبرت بگیری، آنچه را که باقی است، حفظ خواهی کرد»؛ زیرا تاریخ تکرار پذیر است: همواره قومی می رود و قومی دیگر جایگزین می شود. اختلاف حوادث و رویدادهای تاریخی، در جزئیات آنهاست. انسان های عاقل و عبرت گیر، می توانند با موازنه و مقایسه این پدیده ها و بررسی اسباب و عوامل آنها، پیامد ها و نتایج آنها را پیش بینی و تصمیم درست و متناسب را در هر مورد اتخاذ کنند. امام علی(ع) در نامه خویش به حارث هَمْدانی به این نکته اشاره فرموده است:

«از حوادث گذشته دنیا برای باقی مانده آن عبرت گیر؛ چرا که بعضی از آنها شبیه بعضی دیگر است و پایانش به ابتدای آن می پیوندد و در هر حال، تمام آن گذرا و ناپایدار است».[22]

ب توجه به تاریخ نیز می توان بصیرتی راهگشا در مسیر تربیت افراد فراهم کرد؛ بصیرتی که به تحولات عمیق در زندگی و رفتار فرد منجر می شود و از غفلت به آگاهی و از غرور به شعور برساند؛ چنان که علی(ع) برای ادامه مسیر تربیت، امام حسن(ع) را به عبرت آموزی از سرنوشت دیگران در طول تاریخ توصیه می کند و می فرماید:

«و سر فی دیارهم و آثارهم فانظر فیما فعلوا و عما انتقلوا و این حلوا و نزلوا؛[23] در دل تاریخ گذر کن و از میان راه های رفته و نرفته اش بگذر و آثار به جای مانده اش را بنگر و ببین که مردمان آن، چه کردند و چه با خود بردند و …».

روش محبّت و مدارا
محبّت، اساس و رکن دین است و دین بر پایه آن به دل ها رسوخ کرده و راسخ مانده است. شیوه محبّت و مدارا در سراسر زندگی انسان ها، درس آموز و روشی مطلوب و ایده آل در مسیر تربیت اسلامی است که هم جاذبه در افراد می آفریند و هم انگیزه؛ تا از تلاطم و پراکندگی، انسان ها را به اتفاق و اجتماع بر محور دین سوق دهد و فرهنگ دینی رواج یابد.

از آنجا که محبّت با سرشت و فطرت آدمی سازگار است و پذیرش آن از ناحیه درون و به دور از هیچ تحمیلی است، باید مربیان تربیتی به ویژه خانواده ها برای جذب فرزندان و جلوگیری از انحراف آنان بدان متوسل شوند و آگاه باشند که اگر جام محبّت در خانواده ها لبریز باشد، فرزندان کمتر به ناهنجاری های جامعه تن می دهند. در شیوه تربیتی امام علی(ع) به نهایت بعد عاطفی آن حضرت در برابر فرزندانش برمی خوریم؛ از جمله آنگاه که به امام حسن مجتبی(ع) در بیان وصایای خود چنین خطاب می کند:

«فرزندم! تو را دیدم که پاره تن من بلکه همه جان منی؛ آن گونه که اگر آسیبی به تو رسد، به من رسیده است و اگر مرگ به سراغ تو اید، زندگی مرا گرفته است. پس کار تو را کار خود شمردم و نامه ای برای تو نوشتم تا تو را در سختی های زندگی رهنمون باشد، من زنده باشم یا نباشم».[24]

بنابراین طبق فرمایش و سیره امام علی(ع)، برای تربیت فرزند لازم است که با مدارا، ابتدا شفقت و دلسوزی و مهربانی خود را به اثبات رسانیم و این شیوه را در سطح گسترده برای همه در پیش بگیریم. آن امام همام در تربیت افراد جامعه نیز به اصل تألیف قلوب و محبّت و مدارا بسیار توجه می کرد و بر اشاعه آن تآکید می فرمود:

«قلوب الرجال حشیة فمن تألفها اقبلت علیه؛ دل های مردم وحشی (پراکنده) است. به کسی روی می آورند که با آنها خوش رویی (محبت و مدارا) کند».[25]

عفو و تغافل، تنبیه و تشویق
یکی از روش های تربیتی دین اسلام، تمسّک به عفو و تغافل و تنبیه و تشویق افراد است که در باب برتری هر یک از ملاک ها، بحث ها و گفتار های بسیار وجود دارد. چون انسان جایز الخطاست و مصون از اشتباه و خطا نیست، اگر در مسیر دچار سهوی شود، نباید چنان مورد عتاب و خطاب قرار گیرد که از ادامه راه بازماند و از خود باوری و اعتماد به نفس فاصله بگیرد. اما باید در مسیر تربیت فرزندان در خانواده ها و افراد در جامعه، معیار و میزان تنبیه و تشویق به خوبی شناخته و مراعات شود؛ چنان که ائمه اطهار(ع) با شناختی که از نهاد افراد و قابلیت هایشان داشتند، به این مهم یعنی تقدم عفو و تشویق بر تنبیه و مجازات مبادرت می ورزیدند. امام علی(ع) در دستگاه عدالت خود هر دوی آنها یعنی مهر و قهر، و شمشیر تیز عدالت و زبان رأفتش را نیز در جای مناسب به کار می بست. در عین حال در مسیر تربیت و پرورش فکری و اخلاقی افراد، به سان پیامبر اعظم(ص) از حقوق خود و جسارت های افراد در اوج قدرت می گذشت و ناسزای معاندان جاهل را به جای اینکه به محکمه قضاوت بکشاند، با خود به مسجد می برد و صمیمانه از خدا برای چنین افرادی طلب مغفرت، و برای هدایت ایشان دعا می کرد. آن حضرت برای بیداری و هوشیاری مربیان در مسیر تربیت افراد، خطاب به امام حسن مجتبی(ع) می فرماید:

« پس اگر یکی از شما مرتکب خطایی شد، عفو و تغافل همراه با توازن و به تناسب خطا، از تنبیه و زدن فرد ـ البته برای کسی که عاقل است ـ بهتر و برتر است».[26]

البته آن حضرت برای تعدیل در برخوردها با این اعتقاد که گاهی، بخشیدن یک فرد تبهکار برای فرد و جامعه مضر و فساد آور است، به تعیین حدود و مرزهای تشویق و تنبیه متربّیان پرداخته، فرمودند:

«نباید نیکوکار و بدکار نزد تو به یک پایه باشند که آن، نیکوکاران را در نیکویی بی رغبت سازد و بدکاران را به بدی کردن وا می دارد. پس هر یک از ایشان را به آنچه عمل کرده است، جزا بده».[27]

نکته شایان توجه دیگر در این روش آن است که حضرت علی(ع) بر اساس کرامتی که برای انسان ها قائل بودند، همواره تأکید می کردند که با انسان خطاکار در مرحله اول از روی رأفت و کرامت رفتار کنید و به منظور بیداری و تحرّک انسان ها بر اساس همان غیرت و روح کرامتش وارد عمل شوید؛ چنان که خود در خطاب به تمام وجدان های خفته می فرماید:

«بزرگوارتر از آن باش که به پستی دنیا تن دهی؛ هر چند تو را به مقصود برساند؛ زیرا نمی توانی در برابر آنچه از شخصیت خود که در این راه از دست می دهی، جایگزینی به دست آوری. بنده دیگری مباش؛ در حالی که خدایت آزاد آفریده است».[28]

به راستی، خداوند برای حفظ کرامت انسان ها، آنان را از هر گونه هدف و روشی که به کرامتش لطمه بخورد، بازداشته و از این رو، می بینیم که حضرت علی(ع) بدین طریق به افراد منزلت می بخشید و آنها را با اعتماد به نفس و مسئولیت پذیری به تربیت خودشان وامی داشت تا ضمن حفظ عزّت و کرامت خود، به سراغ تخلّفی نروند و به عجز کشیده نشوند؛ بلکه متوجه شخصیت کریمانه خویش باشند و در سایه سار آن از پستی های گناه به بلندای قلّه تقوا پناه آورند.

نتیجه
1. هر یک از روش های مذکور در تعلیم و تربیت اسلامی برای هر فردی تعریف و جایگاه خاصی می یابد که خداوند متعال و پیامبر اعظم(ص) و ائمه هدی(ع) همه این روش ها و راه ها را در مقام بیان و عمل به ما نشان داده اند.

2. چگونگی تطبیق شرایط و مقتضیات افراد به تناسب شاخصه های مذکور و نیازمند درک ظرفیت ها در افراد است و فهم این امر بر عهده مربیان از جمله پدر، مادر و معلم است که بر اساس توانایی و درایت خاص، با شناخت توانایی های افراد و متناسب با محور های عملی راه کارهای بیان شده، وارد عرصه عمل می شوند.

3. در کاربرد روش ها در مسیر تربیت اسلامی، حتماً باید به مسئله کرامت و شخصیت انسان ها توجه و تعدیل در برخوردها اعمال شود.

موضوعات: پژوهشی  لینک ثابت
[یکشنبه 1396-07-09] [ 05:58:00 ب.ظ ]